Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساعت24»
2024-05-09@02:59:13 GMT

حسن روحانی و سودای ناتمام سال ۷۵

تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۳۱۵۵۴

حسن روحانی و سودای ناتمام سال ۷۵

ساعت24 -روحانی پیش‌تر و در سال ۷۵ یعنی یک سال مانده به پایان دولت سازندگی مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، نیز سودای ریاست‌جمهوری بر سر داشت؛ سودایی که با شک و تردید همراه بود و در نهایت با انصراف همراه شد.

حسن روحانی، شش سال است بر صندلی ریاست‌جمهوری ایران تکیه زده و دومین دولت خود را هدایت می‌کند. او در سال ۹۲ و همچنین ۹۶ دو بار از سوی مردم به عنوان رئیس دولت انتخاب شده است، اما این همه ماجرای حسن روحانی و کرسی ریاست‌جمهوری نیست؛.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 روحانی پیش‌تر و در سال ۷۵ یعنی یک سال مانده به پایان دولت سازندگی مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، نیز سودای ریاست‌جمهوری بر سر داشت؛ سودایی که با شک و تردید همراه بود و در نهایت با انصراف او در آخرین روز‌های اسفند، ناکام ماند و این داستان یک سال پرفرازونشیب حسن روحانی است که از میان کتاب خاطرات سال ۱۳۷۵ مرحوم هاشمی‌رفسنجانی برداشته شده است.

۱۷ سال بعد روحانی توانست با شعار «اعتدال» بر صندلی ریاست دولت تکیه بزند.

آغاز سال با سودای ریاست مجلس
فضای سیاسی ایران در حالی وارد سال ۱۳۷۵ شد که ۱۰ روز قبل از نوروز، انتخابات پنجمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شده بود و با آنکه حدود ۲۴ میلیون نفر، چیزی به اندازه ۷۱ درصد مردم در انتخابات شرکت کرده بودند، اما فقط دو نماینده از تهران با کسب اکثریت آرا به مجلس راه یافتند و انتخابات به دور دوم کشیده شده بود.

نفر اول منتخب تهران، علی‌اکبر ناطق‌نوری بود که ریاست مجلس چهارم را نیز برعهده داشت و از سوی جامعه روحانیت که حسن روحانی نیز در آن فهرست بود، حمایت می‌شد. اما نفر دوم فائزه هاشمی، فرزند مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، بود که از سوی حزب تازه‌تأسیس کارگزاران سازندگی حمایت می‌شد.

جامعه روحانیت، آن روزگار را شکل می‌داد و حزب کارگزاران از طرف وزیران و معاونان دولت هاشمی تأسیس شده بود، پیروزی این حزب نوید شروع یک جریان سیاسی جدید را در کشور نشان می‌داد. این در حالی بود که مجمع روحانیون مبارز که چپ آن دوران بود، نتوانسته بود در انتخابات فهرستی ارائه کند و از فضای سیاسی کشور کنار گذاشته شده بود.


۳۱ فروردین سال ۷۵ قرار بر آن بود که مرحله دوم انتخابات مجلس پنجم برگزار شود. حسن روحانی که نایب‌رئیسی مجلس چهارم و همچنین دبیری شورای عالی امنیت ملی را برعهده داشت، نیز یکی از نامزد‌های جامعه روحانیت مبارز در شهر تهران بود. اما روحانی سال ۷۵ را به گونه‌ای دیگر آغاز کرد.

مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در کتاب خاطرات این سال، به تاریخ دوم فروردین این‌گونه می‌نویسد: «.. خبر رسید محمد روحانی، پسر دکتر حسن روحانی، در اثر حادثه‌ای فوت کرده است. با ایشان تلفنی صحبت کردم، خیلی متأثر بود و گفت، دیشب در خانه با گلوله‌ای کشته شده است. ظواهر نشان می‌دهد که احتمالا در حال وررفتن با اسلحه، از دست خودش در رفته، ولی احتمالات دیگر هم مطرح است؛ در حال بررسی هستند. پیام تسلیتی برای پخش فرستادم».

حسن روحانی سال جدید را با غم ازدست‌دادن پسر ۱۸ ساله‌اش آغاز می‌کند و حتی در آستانه انتخابات مرحله دوم مجلس، راهی بیمارستان می‌شود. مرحوم هاشمی یک هفته قبل از برگزاری انتخابات در تاریخ ۲۴ فروردین نوشت: «.. شب دکتر مرندی وزیر بهداشت اطلاع داد که دکتر حسن روحانی را به خاطر احساس درد در قفسه سینه، به بیمارستان قلب برده‌اند و قرار شده برای معاینات کامل دو روز بماند. تلفنی احوال‌پرسی کردم؛ حالشان بد نبود...».


آخرین روز فروردین آن سال، مرحله دوم انتخابات برگزار شد و ۱۳۴ نفر دیگر از «جامعه روحانیت مبارز» و ۹۰ نفر از «حزب کارگزاران سازندگی» وارد مجلس پنجم شدند. حسن روحانی نیز که در همه دوره‌های قبل در مجلس حضور داشت و در مجلس چهارم نایب‌رئیس بود، به مجلس پنجم نیز راه پیدا کرد. او البته همان شب با گلایه به پیش رئیس‌جمهوری رفته بود.

آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در خاطره روز اول اردیبهشت نوشت: «.. شب دکتر حسن روحانی آمد. از عمل سپاه در حذف اسم او و محمدجواد لاریجانی از لیست ناراحت بود و برای نحوه کار در مجلس آینده صحبت شد...» مرحوم هاشمی در تاریخ چهارم اردیبهشت نیز نوشت: «.. دکتر حسن روحانی آمد. راجع به مدیریت مجلس آینده صحبت کردیم. قرار شد با رهبری هم در این مورد مذاکره کنند».


این‌گونه که از خاطرات هاشمی‌رفسنجانی استنباط می‌شود، روحانی با آنکه به همراه حجت‌الاسلام ناطق‌نوری در یک فهرست به مجلس راه پیدا کرده بود، اما از طرف برخی تلاش می‌شده تا او نیز برای ریاست بر مجلس پنجم اقدام کند. این درحالی بود که حزب کارگزاران و نمایندگانشان به عنوان رقیب جدی برای کسب کرسی ریاست قوه مقننه حضور داشتند.


هاشمی‌رفسنجانی در تاریخ هشتم اردیبهشت نوشته است: «آقای محمدرضا فاکر (نماینده منتخب مشهد) آمد. از وضع آینده مجلس با احتمال اختلاف نظر بین آقای حسن روحانی و آقای ناطق‌نوری، اظهار نگرانی کرد و از من خواست برای جلوگیری از اختلاف کمک کنم...». هاشمی یک روز بعد نوشت: «آقای محسن نوربخش (رئیس کل بانک مرکزی) آمد... از فشار‌هایی که برای ریاست مجلس هست، اظهار نگرانی کرد و خواست که آقای حسن روحانی را تقویت کنیم».


آیت‌الله هاشمی در چنین مقطعی با چالش مهمی روبه‌رو شده بود؛ از طرفی دل در گرو جامعه روحانیت مبارز داشت که علی‌اکبر ناطق‌نوری به عنوان رئیس مجلس چهارم و سرلیست آن‌ها به مجلس پنجم راه پیدا کرده بود و از طرفی از او می‌خواستند از حسن روحانی به عنوان دیگر عضو این جامعه و دبیر شورای امنیت ملی که خود به او چنین حکمی داده بود، حمایت کند. سوی سومی نیز وجود داشت؛ حزب کارگزاران که از درون دولت هاشمی شکل گرفته بود نیز داعیه ریاست داشت و عبدالله نوری را برای ریاست کاندیدا کرده بود.


تردید برای ریاست مجلس
اما به نظر می‌رسد حسن روحانی در آن مقطع برای نامزدی ریاست بر مجلس دچار دودلی بود. مرحوم هاشمی در تاریخ ۱۹ اردیبهشت آن سال نوشت: «دکتر حسن روحانی (دبیر شورای‌عالی امنیت ملی و نایب‌رئیس مجلس) آمد درباره ریاست مجلس پنجم صحبت شد؛ برای نامزدشدن تردید جدی دارد». در ششم خرداد نیز این‌گونه آورده است: «.. آقای حسین مرعشی (نماینده کرمان) آمد. پیشنهاد داشت، کاری کنم که آقای حسن روحانی، نامزد ریاست مجلس شود».

اما پیشنهاد مرعشی که از بنیان‌گذاران حزب کارگزاران سازندگی نیز بود، نه به‌خاطر شخص حسن روحانی، بلکه برای آن بود که این‌گونه رأی نمایندگان راست‌گرا بین ناطق‌نوری و روحانی تقسیم شود تا نامزد آنها؛ یعنی عبدالله نوری کرسی ریاست را به دست آورد. خاطرات مرحوم هاشمی‌رفسنجانی نیز نشان می‌دهد که رقابت اصلی بین علی‌اکبر ناطق‌نوری و عبدالله نوری بوده است و کاندیدای اصلی جناح راست نیز ناطق‌نوری بود.

او در روزنوشت ۱۳ خرداد نوشته است: «آقای محمد موحد (نماینده گچساران) آمد. از نتایج انتخابات هیئت‌رئیسه موقت مجلس که ساعتی قبل تمام شده، ناراحت بود. آقای علی‌اکبر ناطق‌نوری با ۲۷ رأی از آقای عبدالله نوری پیش افتاده است. معلوم شد که جمع کارگزاران و همراهانشان، ۱۰۵ رأی قابل اعتماد دارند.

جمعی از همراهانشان، به ادله رأی به جناح مقابل داده‌اند و جمعی را هم شورای نگهبان در جریان بررسی نتایج انتخابات حذف کرده و از سویی، آن‌ها نتوانسته‌اند کاندیدای موردنظرشان را که آقای حسن روحانی بوده است، برای ریاست معرفی کنند». با نزدیک‌شدن به انتخابات هیئت‌رئیسه مجلس، حسن روحانی تصمیم می‌گیرد که کاندیدای ریاست نشود و بخت خود را بار دیگر برای نایب‌رئیسی بیازماید.

هاشمی‌رفسنجانی در ۲۶ خرداد سال ۷۵ نوشت: «عصر دکتر حسن روحانی آمد. راجع به مجلس و آینده و مذاکرات پارلمان و موانع پیشرفت کار صحبت شد؛ مایل بود که نامزد ریاست مجلس شود، به ملاحظه نظر رهبری منصرف شده است».

در نهایت انتخابات هیئت‌رئیسه مجلس پنجم برگزار شد و حجت‌الاسلام ناطق‌نوری که رأی اول مردم تهران را هم به دست آورده بود، با ۱۳۴ رأی نمایندگان مجددا به ریاست مجلس برگزیده شد و حسن روحانی نیز به‌عنوان نایب‌رئیس انتخاب شد. این دو تا آخر مجلس پنجم نیز ریاست و نایب‌رئیسی مجلس را حفظ کردند. نکته جالب اینکه عبدالله نوری که به‌عنوان نامزد حزب کارگزاران و چپ‌گرایان آن روز رقابت را برای ریاست بر مجلس پنجم باخته بود، دو سال بعد به‌عنوان وزیر کشور دولت اصلاحات در همان مجلس استیضاح و برکنار شد.


آغاز تلاش‌ها برای ریاست‌جمهوری
نیمه سال ۷۵، کم‌کم زمزمه‌ها برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال بعد نیز شروع و رایزنی‌ها آغاز می‌شود. حضور گسترده مردم در انتخابات مجلس و همچنین رأی مناسب حزب کارگزاران، هر دو جناح سیاسی کشور را به این سمت سوق داده که انتخابات را با جدیت دنبال کنند.

مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، آخرین سال ریاست‌جمهوری خود را طی می‌کرد و بر اساس قانون نمی‌توانست برای بار سوم کاندیدا شود، پس موقعیت مناسبی بود که فعالان سیاسی از او مشاوره بگیرند. هاشمی در تاریخ ۲۴ مرداد می‌نویسد: «آقایان محمدعلی مرعشی، محمدرضا فاکر، جواد لاریجانی و دکتر موسی زرگر آمدند.

گفتند از سوی نمایندگان جناح روحانیت مبارز در مجلس اعزام شده‌اند که نظرات من را درباره انتخابات ریاست‌جمهوری آینده بگیرند. گفتم با رهبری مشغول مذاکره و مشاوره هستیم. مایل نیستم قبل از به‌نتیجه‌رسیدن مذاکراتمان، اظهارنظر داشته باشم ... گفتند از میان نامزد‌های احتمالی، آقای ناطق‌نوری را ترجیح می‌دهند و نگرانی از نامزدشدن آقای ری‌شهری دارند که بخشی از آرای این جناح را می‌برد.

برای جلوگیری از حضور رقبایی مثل آقایان علی‌اکبر ولایتی و حسن روحانی که باعث تقسیم آرای این جناح می‌شوند، استمداد داشتند».


حسن روحانی با آنکه از جمله افرادی بود که به جامعه روحانیت مبارز نزدیک بود، اما در آن مقطع زمانی، جناح راست در تلاش بود تا ناطق‌نوری را برای جانشینی هاشمی‌رفسنجانی معرفی کند، همین نیز روحانی را دچار تردید جدی کرده بود. هاشمی در ۲۶ شهریور نوشته بود: «شب دکتر حسن روحانی آمد. درباره انتخابات ریاست‌جمهوری صحبت کردیم. مایل است نامزد شود، ولی مشکلات جدید در راه می‌بیند. جلسه با تردید تمام شد».


کاندیداشدن روحانی و رقابت با ناطق‌نوری فقط یک بُعد ماجرا بود، چراکه جناح مقابل نیز خود را برای انتخابات آماده می‌کرد. کارگزاران سازندگی، در انتخابات مجلس پنجم کرسی‌های زیادی به دست آورده بود و همین باعث شده بود تا به فکر به‌دست‌آوردن کرسی ریاست‌جمهوری هم باشد.

از طرفی مجمع روحانیون مبارز نیز که نتوانسته بود در انتخابات مجلس پنجم شرکت کند، خود را آماده می‌کرد که با یک کاندیدای قوی وارد کارزار انتخابات شود و امید داشت تا بتواند میرحسین موسوی، نخست‌وزیر دوران جنگ را به صحنه بیاورد.

همین می‌توانست دلیل مهمی برای تردید حسن روحانی باشد.۲۵ مرداد، جلسه مرکزی جامعه روحانیت مبارز برگزار می‌شود و هاشمی‌رفسنجانی نیز در آن شرکت می‌کند. او درباره آن جلسه نوشت: «شب شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران جلسه داشت. اکثریت اصرار داشتند که برای آقای علی‌اکبر ناطق‌نوری به‌عنوان نامزد مورد حمایت در انتخابات ریاست‌جمهوری رأی‌گیری شود.

آقای دکتر حسن روحانی هم احتمال نامزدشدن خودش را مطرح کرد؛ نگران این اختلاف و نیز رقابت آقای ری‌شهری و آقای میرحسین موسوی هستند. قرار شد ابتدا با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم صحبت و مشورت شود و سپس در جلسه بعد رأی‌گیری شود».


تردید‌ها برای روحانی چنان زیاد است که به ملاقات مقام معظم رهبری هم می‌رود. هاشمی در هفتم مهر درباره این ملاقات نوشت: «عصر با دکتر حسن روحانی درباره نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده صحبت شد. مذاکراتش با رهبری را گزارش کرد و استنباط داشت که موافقت صریح نبوده؛ گرچه مخالفت هم نبوده و با توضیحات من قانع شد که مخالفت ندارد، ولی تردید از این جهت دارد که اگر جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، هر دو از رقیب حمایت کنند، به ضرر اوست و از این جهت، هنوز مردد است».


ورود رقبای سرسخت
با آنکه میرحسین موسوی در آبان آن سال اعلام کرد در انتخابات شرکت نخواهد کرد؛ اما روحانی می‌دانست برای رقابت و پیروزی در انتخابات باید همه رأی‌ها را در یک سبد ریخت و همین باعث شده بود برای شرکت در انتخابات همچنان دچار تردید باشد، چراکه می‌دانست راست‌گرایان، ناطق‌نوری را به او ترجیح خواهند داد؛ همان‌گونه نیز شد و جامعه روحانیت مبارز در آبان‌ماه در جلسه‌ای که هاشمی رفسنجانی در آن حضور نداشت، رسما اعلام کرد کاندیدای آن‌ها برای جانشینی هاشمی، ناطق‌نوری است.

اعضای «مجمع روحانیون مبارز» نیز نام «سیدمحمد خاتمی» را پیش کشیده بودند و تلاش می‌کردند هم خودشان برگردند و هم او به صحنه سیاست ایران برگردد.


کمتر از شش ماه مانده به دوم خرداد ۷۶، جناح‌های سیاسی کشور در حال آرایش‌گرفتن و مهیاشدن برای کارزار انتخابات هستند و همان‌گونه که آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در تاریخ ۲۶ دی نوشته، با حسن روحانی درباره مسائل انتخاباتی مذاکره کرده است.


دو هفته بعد هاشمی‌رفسنجانی از تمایل مقام معظم رهبری برای کاندیداتوری دو نفر از یاران نزدیک خود خبر می‌دهد. او در روزنوشت ۱۴ بهمن، این‌گونه آورده است: «افطار مهمان رهبری بودم... ایشان علاقه‌مند است که دکتر حسن حبیبی و یا دکتر حسن روحانی نامزد شوند».


حسن روحانی، به‌عنوان دبیر شورای امنیت ملی جزء حلقه نزدیکان رئیس‌جمهوری محسوب می‌شد و حالا علاوه بر رقیبی مانند ناطق‌نوری که نایب‌رئیسی او را در مجلس بر عهده داشت، رقیبی، چون حسن حبیبی را نیز در پیش‌رو می‌دید؛ اما شواهد نشان می‌داد که حبیبی تمایلی برای رئیس‌جمهورشدن ندارد.

او از ابتدای روی‌کارآمدن دولت هاشمی‌رفسنجانی، معاونت اول ریاست‌جمهوری که به‌نوعی جایگزین نخست‌وزیری شده بود (اما مسئولیت اجرائی چندانی نداشت) را بر عهده گرفته بود. حبیبی در کابینه هاشمی شخصیتی فراجناحی و مورد اعتماد و اقبال حکومت و مردم بود. او البته سابقه نامزدی در اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۵۸ را در کارنامه خود داشت؛ اما با آنکه حزب جمهوری اسلامی از کاندیداتوری او حمایت کرد، در نهایت در جایگاه سوم قرار گرفت.

حبیبی از جمله افرادی بود که در نوشتن پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی نقش داشت و سابقه حضور در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان را نیز داشت و تجربه وزارت در وزارتخانه‌های «دادگستری» و «فرهنگ و آموزش عالی» را داشت.

تمام این‌ها باعث شده بود هم از سوی مقام معظم رهبری برای جانشینی هاشمی‌رفسنجانی تشویق شود و هم حزب کارگزاران سازندگی او را جزء نامزد‌های خود قلمداد کند؛ بااین‌حال و با وجود حمایت‌هایی که از حبیبی شد، او به این درخواست‌ها جواب منفی داد و باعث شد حزب کارگزاران به‌سوی سیدمحمد خاتمی برود.

حسن روحانی همچنان از احتمال کاندیداشدنش و تردید‌ها می‌گفت. هاشمی‌رفسنجانی در ۱۹ بهمن نوشت: «شب دکتر حسن روحانی آمد... درمورد احتمال نامزدی ایشان در انتخابات هم مشورت کرد. گفت: آقای علی لاریجانی به ایشان گفته که رهبری هم مایل‌اند ایشان هم نامزد شود. احتمال می‌دهد که با هدف جلوگیری از پیروزی جناح چپ است؛ به جایی نرسیدیم. قرار شد بیشتر بررسی شود تا معلوم شود چه کسی و چه جناحی از ایشان حمایت می‌کنند».


پایان تردید‌ها
اسفند ۷۵ که رسید، تکلیف دو جناح چپ و راست آن دوران برای انتخابات مشخص بود. ناطق‌نوری، حمایت «جامعه روحانیت مبارز» و «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» و بسیاری از افراد شاخص را پشت سر می‌دید و سیدمحمد خاتمی نیز کاندیدای «مجمع روحانیون مبارز» و «حزب کارگزاران سازندگی» و اقشار مردم شده بود تا بخت خود را در دوم خرداد سال بعد بیازماید. همین باعث شده حسن روحانی نیز به این نتیجه برسد که در این رقابت دوقطبی شانس چندانی برای پیروزی ندارد.

مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در تاریخ سوم اسفند نوشت: «حسن روحانی آمد... هدف اصلی او از ملاقات، مشورت درباره نامزدی برای ریاست‌جمهوری بود. فردا با رهبری قرار ملاقات دارد و مطلع شده که ایشان مایل است دکتر حبیبی و یا دکتر روحانی نامزد شوند. مشکلش این است که با مطرح‌شدن آقای سیدمحمد خاتمی، احتمال پیروزی کمتر شده است».

دو روز بعد نیز نوشت: «آقای حسن روحانی، گزارش مذاکره با رهبری درمورد انتخابات را تلفنی داد که پیشرفتی نداشته؛ با اظهار تمایل به شور و هیجان بیشتر در انتخابات برای حضور مردم». یک هفته طول کشید تا حسن روحانی دست از تردید بردارد. مرحوم هاشمی در روزنوشت ۱۱ اسفند نوشت: «شب دکتر روحانی آمد و درباره احتمال نامزدی برای ریاست‌جمهوری مشورت کرد و سرانجام گفت: نامزد نخواهد شد»؛ و این‌گونه سال پرماجرای حسن روحانی نیز به پایان رسید، او که سال ۷۵ را با تردید رقابت با ناطق‌نوری برای ریاست بر مجلس شروع کرده بود، در نیمه سال عزم کرد جایگزین هاشمی‌رفسنجانی در ریاست‌جمهوری شود، اما با داغ‌شدن رقابت ناطق نوری و سیدمحمد خاتمی ترجیح داد بر تردید‌های خود غلبه کند و همچنان نایب‌رئیس مجلس و دبیر شورای امنیت ملی بماند؛ اما مردم در انتخاب نامزد خود تردیدی نداشتند و به نامزد محبوب خود رأی ۲۰ میلیونی دادند تا ایران وارد فضای سیاسی جدیدی شود. ۱۷ سال بعد در خرداد سال ۹۲ روزگار چرخ‌ها خورده بود و حسن روحانی در قامت کاندیدای ریاست‌جمهوری حمایت مرحوم هاشمی و سیدمحمد خاتمی و اصلاح‌طلبان را پشت خود می‌دید و در نهایت توانست ردای ریاست‌جمهوری ایران را بر تن کند.

منبع: روزنامه شرق

منبع: ساعت24

کلیدواژه: احمدی نژاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۳۱۵۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زندگی لاکچری قالیباف زیر ذره بین /رضاخان حزب اللهی‌ها، تکنوکرات می‌شود؟ /۵ پرده از زندگی سیاسی رئیس مجلس

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در گزارشی که سایت فراز منتشر کرده به مقاطع مختلف زندگی قالیباف پرداخته و نوشته است؛

محمدباقرقالیباف، سیاستمداری بدون تعلق سیاسی به یک خط فکری یا اجرایی است؛ عدم ثبات رویکردی او به یک جریان سیاسی یا حتی یک مانیفست سیاسی، تعیین هویت، باورها و خطوط قرمزش درعالم سیاست را مبهم کرده. واکاوی منش و رویکرد سیاسی-اجرایی او نشان می‌دهد، قالیباف بیش ازآنکه عُلقه‌ای به یک تفکر داشته باشد، در سودای این بوده که در بزنگاه‌ها، برخی افراد و طیف‌ها را به خود جلب کند. زمانی ژست جهادی وانقلابی گرفته و صندلی مدیرانش را به چهره‌های حزب اللهی و بسیجی سپرده و زمانی دیگر در قاب مدیری اجرایی تغییر مسیر داده و مدیرانی با رزومه اصلاح طلب و تکنوکرات را منصوب کرده است. عدم ماندگاری چهره‌های هر دو طیف در تیمش نشان می‌دهد، قالیباف نه درپی افزایش بهروه‌وری تیمش که در سودای استفاده ابزاری از نیروهای شاخص و موثر جریان‌های سیاسی باهدف جلب نظر و اعتماد سازی موقت طیف‌های هدفش بوده واعتقادی به آن رویکرد یا باورنداشته است.

چنانکه همیشه و به سهولت مدیران و یاران نزدیکش را قربانی یارگیری‌های جدید سیاسی می‌کند. شاید بیراهه نباشد که بگوییم او افراد و تفکرات را محلل اهداف و آرزوی‌های خود قرار می‌دهد و بی پروا سر آن‌ها گردش و چرخش می‌کند.

جمعی دیگر از منتقدانش نیز معتقدند که رویکرد و مشی سیاسی قالیباف نوستالژی‌فروشی است و با این روش تلاش دارد، نبض هیجانات جامعه را بگیرد و اسب شانسش را زین کند و به مطلوب خود برسد. باوجود گنگ بودن مرام و مسلک سیاسی قالیباف، اما آنچه عیان است اینکه چند صباحی است طی طریق او در عالم سیاست بیش از آنکه با اوج گیری همراه باشد رو به افول وسقوط است. به نظر می‌رسد که نگاه ابزاری قالیباف به سیاست و عدم پایبندی او به یک جریان فکری مشخص، او را به چهره‌ای غیرقابل اعتماد میان جریان‌های سیاسی و فردی طالب قدرت در عالم سیاست بدل کرده است.

اما «محمد باقر قالیباف کیست وچرا به جای اینکه به عنوان مدیری با سابقه و دارای بدنه اجتماعی مشخص و رویکردی قوام یافته در نظام جمهوری اسلامی صاحب نام و اعتبار شود، شیب سقوط و افول را در پیش گرفته؟» این پرسشی است که پاسخ آن را در این گزارش با بررسی رزومه سیاسی محمد باقر قالیباف در ۵ پرده بررسی کرده‌ایم.

محمد باقر قالیباف کیست؟

زاده طرقبه است و اول شهریورماه که برسد ۶۳ می‌شود. از ۲۱ سالگی در جمهوری اسلامی صاحب عنوان شد و در ۴۴ سالگی سودای ریاست جمهوری به سرش افتاد و وارد مسیر پر فراز و فرود سیاست شد؛ مسیری که این روزها روی سختش را به او نشان داده و هفته‌هاست با بزرگترین چالش حیات سیاسی‌اش دست به‌گریبان است و برای ابقا در کرسی ریاست مجلس بی وقفه تقلا می‌کند.

درپرونده‌های عظیمی، چون هلدینگ یاس، املاک نجومی، بانک سرمایه، ارتشا و پولشویی عیسی شریفی قائم مقام ۱۲ ساله‌اش، رشوه ۶۵ میلیارد تومانی به نماینده مجلس و حتی داغ‌ترین پرونده این روزهای کشور یعنی باغ ازگل و داستان عجیب حوزه علمیه منتسب به کاظم صدیقی، همگی ردی از دوره مدیریتی قالیباف وجود دارد.

در ۳ انتخابات ۸۴، ۹۲ و ۹۶ رسما اعلام کاندیداتوری کرد و ماحصلش ۲ باخته و یک انصراف تحمیلی شد. قالیباف در دو انتخابات ۸۸ و ۱۴۰۰ هم توصیه به نیامدن گرفت و بیرون گود منتظر بهبود شرایط ماند.

همین حالا هم تحلیلگران سیاست داخلی کشور معتقدند هدف قالیباف برای ماندن در کرسی ریاست مجلس پس از باخت بزرگش در انتخابات اسفندماه گذشته، تحقق آرزوی رییس جمهور شدنش است.

باوجود تکرار این دو شاخصه در رزومه قالیباف، اما هویت سیاسی و تشکیلاتی او سیال است و بیراهه نیست، اگر بگوییم جیوه‌ای عمل کرده. یعنی در هر دوره سازی متفاوت زده و به قالب آن درآمده. زمانی خود را «رضا خان حزب اللهی‌ها» نامیده و با لباس خلبانی مقابل رقبا عرض اندام کرده و زمانی هم سودای تصاحب آرای خاکستری به سرش افتاده و خودش را تکنوکرات جلوه داده. روزگاری هم شعارمرد میدان بودن سر داده است. اخیرا هم با چفیه‌ای که در بزنگاه‌ها و میتینگ‌های سیاسی بر گردنش می‌نشاند، سودای انقلابی‌گری دارد.


پرده اول؛ از لباس رزم تا ناظم امنیتی

سال ۶۱، دربحبوحه جنگ ایران و عراق فرمانده تیپ ۲۱ امام رضا شد. پس از جنگ به سپاه پاسداران پیوست و به ریاست قرارگاه خاتم الانبیا و فرماندهی نیروی هوایی سپاه رسید تا اینکه در سال ۷۹ به فرماندهی نیروی انتظامی منصوب شد. حضور در نیروی انتظامی دوران اوج محمدباقر قالیباف بود. ایجاد دفاتر ملاقات مردمی در نیروی انتظامی، راه‌اندازی پلیس ۱۱۰ و... از جمله اقدامات او در نیروی انتظامی بود. اوهمچنین مبدع طرح امنیت اخلاقی در نیروی انتظامی بود و در گامی فراتراز این طرح، در دوره‌ای او جمعی از هنرمندان، نویسندگان و روشنفکران به اداره اماکن احضارشدند. رویکردی که به فرماندهی نوگرایانه قالیباف چاشنی امنیتی هم اضافه می‌کرد.

قالیباف همزمان با فرماندهی‌اش بر نیروی انتظامی در سال ۸۳ با حکم رئیس دولت اصلاحات به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز رسید. جایگاهی که حواشی‌اش ۱۳ سال بعد به یک عنوان اتهامی علیه او بدل شد. در پایان اولین پرده زندگی سیاسی قالیباف، او فروردین سال ۸۴، سودای ریاست جمهوری به سرش افتاد و برای حضور در کارزار نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از فرماندهی نیروی انتظامی استعفا کرد.

پرده دوم؛ رضا خان حزب اللهی‌ها، تکنوکرات می‌شود

خرداد سال ۸۴ محمدباقرقالیباف با ادعای «من رضاخان حزب اللهی‌ها هستم» وارد کارزار نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شد. او تصور می‌کرد با بازسازی شمایل نیروی انتظامی می‌تواند روی موج نوستالژی تاریخی رضاخان سوار شود. چنانکه بنرهایی از او با لباس فرم خلبانی (تیپ کادری) درسطح شهرنقش بسته و برخی از هوادارنش نیز به مزاح با شعار «هم خوشگله هم بوره خود رئیس جمهوره» سعی در جلب‌نظر طبقه متوسط به او را داشتند.
نوستالژی فروشی قالیباف و یارانش از عزم رضاخانی در مصاف با دیگر رقبایش دیده نشد و او دراین انتخابات پس از محمود احمدی نژاد، مهدی کروبی و هاشمی رفسنجانی، چهارم شد.

شهرداری با کت‌وشلوار تکنوکراتی

انتخابات تمام شد و قالیباف رزومه کاپیتانی و عزم رضاخانی‌اش را بایگانی کرد و وقتی با ۸ رای از ۱۵ رای شورای شهر سوم تهران به شهرداری پایتخت رسید، کت‌وشلوار برتن کرد و در قامت مدیر اجرایی درآمد؛ ردایی که سه دوره برای او ماندگار شد و مدیریت شهر تهران را تا ۱۲ سال به نام او زد. تا زمانی که با تصاحب کامل شورای شهر پنجم از سوی اصلاح طلبان در سال ۹۶ او شهرداری را واگذار کرد. اگرچه در زمان شهرداری قالیباف پرونده‌های هلدینگ یاس و املاک نجومی رسانه‌ای شده بودند، اما پس از خروجی قالیباف از شهرداری تهران حجم عمده فساد شکل گرفته طی آن ۱۲ سال از سوی محمدعلی نجفی شهردار تهران فاش شد. نجفی در گزارشی به شورای شهر از بدهی ۵۲ هزار میلیارد تومانی شهرداری سابق که برای مجموعه جدید به ارث گذاشته شده در کنار ۳۴ هزارمیلیارد تومان تعهد پرداخت به پیمانکاران، استخدام ۱۳ هزار نفر در آستانه انتخابات و... پرده برداشت.

پرده سوم؛ از ترک موتور ۱۰۰۰ با چوب تا غائله ۴ درصدی‌ها

قالیباف از سال ۸۴ تا ۸۸ مشغول شهرداری تهران بود و با آمدن میرحسن موسوی به عرصه دهمین دوره انتخابات بیرون گود نشست و نظاره‌گر رقابت‌ها بود. ۴ سال بعد، اما بازهم سودای ریاست جمهوری به سرش افتاد و خود را مقابل حسن روحانی قرار داد.

سال ۹۲ تصورش این بود که به دنبال افتتاح پروژه‌های مکرر عمرانی در شهرتهران و حواشی انتخابات سال ۸۸ و سرخوردگی بخش از طبقه متوسط، در قامت یک مدیر کت‌وشلواری درمقابل یک رقیب ملبس به لباس روحانیت و کاندیدای نه چندان محبوب طیف پایداری بازمانده ازدولت معجزه هزاره سوم یعنی سعید جلیلی، می‌تواند در جذب آرای خاکستری موفق باشد. به همین دلیل در مصاف با حسن روحانی و درتقابل با سعید جلیلی سعی در اتخاذ مشی دوگانه در این انتخابات داشت که نه به کام طیف خاکستری خوش آمد و نه مقبول جریان حزب اللهی‌ها افتاد. به ویژه اینکه رقبای درون جریانی‌اش با افشای فایلی از او در روزهای پایانی انتخابات، تناقض کارنامه سیاسی و ادعاهای انتخاباتی او را عیان کردند.

فایل منتشر شده مربوط به سخنرانی او در جمع دانشجویان بسیجی با موضوع حوادث کوی دانشگاه در سال ۷۸ بود. قالیباف دراین فایل گفته بود: «حادثه سال ۷۸ که در کوی دانشگاه اتفاق افتاد، آن نامه‌ای را که نوشته شد، من نوشتم (اشاره او به نامه فرماندهان سپاه به سید محمد خاتمی رئیس‌جمهور وقت است). بنده فرمانده نیروی هوایی سپاه بودم. عکس من الان روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست. با حسین خالقی، ایستادم کف خیابان که کف خیابان را جمع کنم، آن جایی که لازم باشد، بیاییم کف خیابان و چوب بزنیم. جزو چوب زن‌ها هستیم. افتخار هم می‌کنیم...». به این ترتیب ۹۲ هم سال شانس قالیباف نبود و او باز هم باخت.

سال ۹۶؛ از لوله کردن دانشجویان درحملات گازانبری تا پرونده سال ۸۴ قالیباف در شعام

عشق قالیباف به رئیس جمهور شدن آنقدر دو آتشه بود که شکست دوباره‌اش او را دلسرد نکرد. او ۴ سال بعد، درحالی که همچنان شهردار تهران بود، بازهم کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری شد و این بار با راه انداختن غائله ۴ درصدی‌ها سودای فسادستیزی، پاکدستی و مردمی بودن را جایگزین شعارهای قبلی‌اش کرد. درهمین انتخابات بود که در پاسخ به اتهامات اوعلیه رویکرد اقتصادی دولت یازدهم، حسن روحانی علیه او دست به افشاگری زد. روحانی در مناظره تلویزیونی کاندیداها خطاب به قالیباف، به پرونده‌ای اشاره کرد که برای برملا نشدن آن اصطلاحا «مردانگی» کرده بود. اگر چه حسن روحانی اشاره‌ای به ماهیت پرونده نکرد، اما گفت: «بعضی از نکات را اصلا مایل نیستم بیان کنم، اما مجبورم به ملت شریف ایران بگویم. من اگر پرونده سال ۸۴ آقای قالیباف که دست من بود و نگذاشتم پرونده بشود و دعوا کردم با بعضی‌ها در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی (شعام) که نباید کسی مطلع شود اگر آن مردانگی را نکرده بودم هم اکنون شما اینجا ننشسته بودید.»

تنها دقایقی پس از سخنان روحانی، گمانه‌زنی‌ها در خصوص «پرونده سال ۸۴ قالیباف» آغاز شد. از کشته شدن ۷ نفر در ماجرای مسابقه فوتبال، رشوه ۲۰ میلیونی، قاچاق ۷۰۰ میلیونی سوخت در سیستان و... همه در کف رسانه‌ها مطرح شدند. اما یادآوری توییت عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت اصلاحات مبنی بر اینکه «چرا گزارش ستاد مبارزه با مواد مخدر درباره نقش پول‌های کثیف در انتخابات ۸۴ منتشر نمی‌شود؟» گزاره اصلی را نمایان کرد.

البته که پاسخ کوبنده حسن روحانی، قالیباف را از تک وتا نینداخت و او در ادامه مانورهای تبلیغاتی‌اش با پیوستن به کمپین «فرزندت کجاست؟» اتهاماتی را علیه جمعی از وزرای روحانی مطرح کرد.

او سپس فهرست اموال خود و اسحاق قالیباف فرزند تحت تکفلش را رسانه‌ای کرد؛ فهرستی که کذب بودنش ۶ سال بعد با افشای حساب بانکی اسحاق قالیباف همگان را شوکه کرد. اسفندماه سال گذشته با افشای پرینت حساب اسحاق قالیباف پسرکوچک سردار خلبان در ماجرای رد درخواست اقامتش ازسوی دولت کانادا، عیان کرد که ادعای او درباره حساب یک میلیون تومانی پسرش به عنوان تنها فرزند تحت تکفلش درسال ۹۶ دروغ بوده. یعنی درست همان روزها موجودی حساب بانک پاسارگاد اسحاق قالیباف ۲۹۵ هزار دلار یعنی بیش از یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان بوده است.

پرده چهارم؛ زندگی لاکچری

اگرچه قالیباف در سال ۹۶ کرسی ریاست جمهوری و شهرداری تهران را به موج امید اصلاحات باخت، اما بازهم دلسرد نشد و دو سال بعد یعنی در سال ۹۸ در اوج سرخوردگی بدنه اجتماعی جریان امید در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی کاندیدا شد و در انتخاباتی با نرخ مشارکت ۲۶ درصدی در تهران، به عنوان رای اول تهران به بهارستان رسید. در حالی که درانتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف با یک میلیون ۶۰۸ هزار رای به عنوان رای اول تهران وارد مجلس شده بود.

او درمجلس یازدهم به ریاست رسید. ریاستی که بازهم مانع طرح شایعه کاندیداتوری او در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم نشد. به ویژه اینکه در سال ۹۹ نیز بعد از ترور شهید قاسم سلیمانی، لباسی شبیه به حاج قاسم را بر تن کرد و با انتشار عکس‌ها و خاطراتش با سردار سلیمانی درصدد بازنمایی اقدامات انقلابی ایام رزمندگی‌اش برآمد. روندی که منتقدانش آن را به تحرکات انتخاباتی او تعبیر می‌کردند. این تحرکات که به افشای سبک زندگی لاکچری او و فرزندانش در همان سال منجر شد و غائله سیسمونی گیت (خرید حجم زیادی وسایل سیمسونی دخترش مریم از ترکیه) و مدارس لاکچری الیاس پسرارشدش در تهران و کیش را به کف شبکه‌های مجازی کشاند. افشاگران او که از جامعه عدالتخواهان بودند قالیباف را به «ریا و تشرع دروغین» متهم کردند و گفتند این سبک زندگی با ساده‌زیستی و تشرع جریان انقلابی و حزب اللهی همخوانی ندارد و چگونه می‌توان با این تناقض رویکردی به او به عنوان شاخصه یک جریان اعتماد کرد؟

در نهایت اسفندماه سال ۹۹ و به توصیه بزرگان اصولگرا به نفع ابراهیم رئیسی از حضور در انتخابات انصراف داد و بازهم ناکام ماند و این بار در رقابتی غیررسمی به رئیسی باخت.

پرده پنجم؛ بلوای درخواست اقامت اسحاق قالیباف از کانادا و سقوط ۴ پله‌ای سردار

او در مجلس ماند، اگرچه شیوه عملکردی و رودرویی چراغ خاموشش با دولت و افشای انبوهی از ناگفته‌های رویکردی و مدیریتی او همچون ماجرای سیمسونی گیت، تراول گیت، ماجرای شاسی بلندها و... جایگاه سیاسی و ریاست او را بر مجلس را نزد جریان انقلابی که از سال ۹۶ به آن پیوسته بود، سست‌تر از پیش کرد.

چنانکه در دو هفته منتهی به انتخابات دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی تعدد افشاگری‌ها علیه او از ماجرای رد درخواست اقامت اسحاق پسرکوچکش درکانادا و سرقت ۷ کیلو طلا از منزل الیاس، پسرارشدش در سال ۱۴۰۰ و حذف چهره‌های شناسنامه‌دار جریان حزب‌اللهی از دایره نزدیکانش، جریان انقلابی را مقابلش قرار داد و سبب سقوط ۴ پله‌ای او درانتخابات شد. قالیباف در این دوره از انتخابات تنها ۴۴۷ هزار رای به دست آورد و آرایش نسبت به دوره قبل ۸۱۷ هزار رای کاهش یافت. او این بار نه به حسن روحانی یا ابراهیم رئیسی که به محمود نبویان، امیرحسین ثابتی و حمید رسایی باخت.

سال ۱۴۰۲، سال سقوط قالیباف از جریان انقلابی و رویگردانی بدنه اجتماعی‌اش بود. سقوطی که سبب طرح بحث انصراف او از حضور در مجلس از سوی جمعی از مشاورانش شد، اما طمع ماندگاری در قدرت مانع از انصراف او شد. حالا چند هفته‌ای است که باز هم ایده جذب رای نمایندگان مستقل و اصلاح طلب حاضر در مجلس دوازدهم مجددا او را به فکر چرخش و گردش از راست به چپ کرده است. گردشی که بار دیگر منجر به بی اعتمادی بیش از پیش حزب اللهی‌ها به او خواهد شد.

حال باید منتظر ماند و دید سرانجام تز جدید حلقه مشاوران سردار چیست و پرده ششم زندگی «رضاخان حزب اللهی» سال ۸۴ و فرمانده شورای ائتلاف نیروهای انقلاب ۵ سال اخیر را به کدام سمت‌وسوی خواهند کشاند؟

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903913

دیگر خبرها

  • خط و نشان امنا برای قالیباف /ریاست بر مجلس به پایان می رسد؟
  • محسن رضایی زیر ذره‌بین؛ از دوستی قدیمی با قالیباف تا تغییر استراتژی!
  • محمد مهاجری: قالیباف، هاشمی رفسنجانی نیست که رئیس نشود استعفا دهد /از نمایندگی انصراف دهد عملا تمام خواهد شد
  • افشاگری‌ها علیه قالیباف؛ از اهداف کوتاه مدت تا برنامه ریزی بلندمدت
  • افشاگری ها علیه قالیباف؛ از اهداف کوتاه مدت تا برنامه ریزی بلندمدت /کدام طیف او را زیر ضرب برده است؟
  • اهداف کوتاه مدت و بلندمدت افشاگری ها علیه قالیباف /کدام طیف او را زیر ضرب برده است؟
  • زندگی لاکچری قالیباف زیر ذره بین /رضاخان حزب اللهی‌ها، تکنوکرات می‌شود؟ /۵ پرده از زندگی سیاسی رئیس مجلس
  • ۴ گزینه اصلی ریاست مجلس دوازدهم چه‌کسانی هستند؟
  • ۴ گزینه اصلی ریاست مجلس دوازدهم چه کسانی هستند؟
  • درخواست محمد هاشمی از نمایندگان مجلس آینده